از شیر گرفتن گل پسرم..

متن مرتبط با «پوریای» در سایت از شیر گرفتن گل پسرم.. نوشته شده است

پنج و نیم سالگی پوریای من ...

  • پسرخوبم سلام .پوریای زندگیم سلامامشب که دارم این خاطره رو مینویسم پنج سال و پنج ماه و هجده روزته ...الان ساعت ۱۱:۲۰دقیقه شب پنجشنبه اس....سونیا رو گذاشتم روی پاهام و دارم آروم میخوابونمش ...شما و بابایی هم خوابیدید ....پسرم منو ببخشاین روزها خیلی خیلی کمتر فرصت میکنم که بهت برسم ...تقریبا تمام وقتم با سونیا و پخت و پز و کارهای خونه پر شده ...دلم برات میسوزه ...از وقتی خواهرت بدنیا اومده من خیلی کم برات وقت میزارم ...فقط یکم نظارت رو انجام تکالیفت دارم ....دلم میخواد بیشتر باهات باشم اما فعلا نمیشه ...واقعا سونیا کوچولوه و وقت زیادی ازم میگیره ...انشالله بزرگتر بشه من بیشتر بهت میرسم ....پیش دبستانیتو خیلی دوست داری ...اسم دوست صمیمیت هم مسیحا هست ...چند روزه پیش اومده بودی خونه و با حرص میگفتی بچه ها ازم میپرسن بابات چکاره اس....بهشون میگم بابام تو کار پول درآوردنه, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها