پنج شنبه ۱۴اردیبهشت ۱۴۰۲
پوریای عزیزم سلام ،نفس مامان سلام .
الان که دارم این خاطره رو برات مینویسم ساعت ۱۱:۳۰شب هست و توی قطار هستیم و داریم از مشهد برمیگردیم .
عزیز دل مامان میدونم این سفر بعدها برامون خاطره میشه چون همراه مامان بزرگ و بابابزرگ و سونیا رفتیم .
بابایی قبرس هست و برامون بلیط رفت و برگشت به مشهد رو گرفت .یکشنبه ۱۰اردیبهشت رفتیم و امشب هم داریم برمیگردیم ....از اینکه سوار قطار شدی خیلی ذوق میکردی و قبلاً پنج ماهه بودی که با قطار مشهد رفتیم و یادت نیست . از شیر گرفتن گل پسرم.....
برچسب : نویسنده : pourya1396 بازدید : 29